ماه مبارک رمضان ماه نزول قران

ماه مبارک رمضان فرصتی ارزشمند برای ما است

حکایت های شیرین





در تاریخ آمده است ، به رسم قدیم روزی شاه عباس کبیر در اصفهان به خدمت عالم زمانه " شیخ بهائی" رسید پس از سلام واحوالپرسی از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماع " اصالت ذاتی ِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان " ؟

شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من " اصالت " ارجح است .

و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که " تربیت " مهم تر است !

بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند .

فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ وبرقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند وآنجا را روشن کردند !

درهنگام ِ شام ، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم " تربیت " از " اصالت " مهم تر است ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت " تربیت " است

شیخ در عین ِ اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!!!

شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت : این چه حرفیست فردا مثل امروز وامروز هم مثل دیروز!!! کار ِ آنها اکتسابی است که با تربیت وممارست وتمرین زیاد انجام می شود

ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند .

لذا شیخ فکورانه به خانه رفت .

او وقتی از کاخ برگشت .......بیدرنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش بخت برگشته در آن نهاد.......

فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان . . . . . .

شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید زیر لب برای شیخ رجز

می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد که درآن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال واین یکی جنوب

............

واین بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت : شهریارا ! یادت باشد اصالت ِ گربه موش گرفتن است گرچه

تربیت " هم بسیار مهم است ولی" اصالت " مهم تر !

یادت باشد با " تربیت" میتوان گربه اهلی را رام و آرام كرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و

” اصالت " خود بر می گردد و شیر ِ نا اهل ونا آرام و درنده می شود

یکشنبه 29 آبان 1390-03:00 ب.ظ



روزی بیل گیتس به رستورانی میره و بعد از تموم شدن غذاش ۲ دلار به گارسون پاداش میده.
گارسون تعجب میکنه و میگه جناب بیل گیتس، پسر شما دیروز به همین رستوران اومد و ۱۰۰ دلار به من پاداش داد، شما فقط ۲ دلار پاداش دادین !

بیل گیتس در جواب گفت: اون پسره یک بیلیونر هست و من پسره یک کشاورز !

منبع:http://didarjamee.mihanblog.com/post/archive/1390/8

معنای بورژوازی

بورژوازي (1)

در لغت،بورژوازي از واژه ي (Bourg) به معناي شهر،مشتق شده است. بورژوازي موجوديت جديدي است كه با مدرنيته و پس از رسانس ظاهر گرديده است و اگر چه پديده يا روي كردي تاريخي – فرهنگي است اما در صورت طبقاتي نيز تمثيل يافته است.
ريشه ي تاريخي اين واژه به قرون 13 و 14 ميلادي و پيدايي شهرهايي جدسد در دل جامعه ي قرون وسطايي بر مي گردد. (بورژوا) صرفاً مفهومي طبقاتي نيسنت بلكه انسان بورژوا چيزي نيست مگر صورت مثالي انسان عصر جديد و بيانگر يك روح و ساحت حضور فرهنگي – تاريخي است. در واقع در جامعه ي مدرن فقط صاحبان سرمايه هاي بزرگ و رباخواران و بانكداران نيستند كه مظهر بورژوازي هستند بلكه طبقات مياني جامعه و حتي روستاييان و كارگران تا حدودي حامل روح كلي اين صورت مثالي هستند.
ويژگي هاي نوعي (2) اين انسان بورژوا را مي توان با خصايصي اين گونه بر شمرد: سودگرايي ، سودا گري ، حرص و آز مبتني بر نفس اماره و خود بنيادي.
در عصر مدرن كه عصر سيطره ي اومانيسم است،اين انسان بورژوا داير مدار عالم مي شود و اومانيسم در واقع به معناي اصالت بشر بورژوا است. به عبارت ديگر،بشر بورژوا صورت مثالي همه ي افراد انساني اي است كه ذيل اسم (نفس اماره) زندگي مي كنند. انسان بورژوا كه صورت مثالي بشر عصر اومانيسم است چنين ويژگي هايي دارد:
1. سود محور است.
2. كميّ انديش و محاسبه گر است.
3. در افق سرمايه سالاري و انباشت سرمايه سير مي كند.
4. بر عقل مدرن به معناي (راسيون) (3) تكيه دارد.
5. جوهر نگاه آن،استثمارگرانه،شيئي و ابزاري است.
6. به لحاظ روان شناسي،تركيبي از ولعِ انباشتِ سرمايه و حرص و آز مصرف بي حد و حصر و تنوع طلبي نفساني است.
7. در تكاپوي گسترده به منظور كشف راه هاي جديدِ سيطره بر عالم و آدم است.
8. بي اعتقاد و يا كم اعتقاد به عالم غيب و حقايق معنوي است و افق غالب آن ناسوتي است.
9. موجودي از خود بيگانه است؛زيرا حضور ساحت فطرت بر نيازهاي غريزي و طبيعي او يا از بين رفته و يا كم رنگ گرديده است.
10. به درجات و مراتب مختلف،قدرت طلب و سلطه جو است.
11. غالباً به ارزش هاي اخلاقي نسبي معتقد است و اگر پيرو نظام اخلاقي ثابت و مطلق نگري نيز باشد،روح و سمت و سويِ اخلاقيات او حساب گرانه و سودانگارانه و غير متعالي است.
12. باورهاي معنوي ديني و وحياني،يا در زندگي او نقشي ندارند و يا اين كه حضور تعيين كننده ندارند و يا اگر به ظاهر مطرح هستند،حضور پر رنگ باطني نداشته و صرف ظواهر كليشه اي هستند.
انسان بورژوا فقط شامل فرد كارخانه دار و بانك دار و رباخوار نمي گردد و صورت مثالي بشر بورژوا در تك تك آدمياني كه در فضاي مدرن نفس مي كشند،منتشر گرديده است و همه ي افراد يك جامعه ي اومانيستي اعم از كارگر و بازرگان و دكان دار و كارخانه دار و... با نسبت هاي مختلف نماياننده ي ماهيت مثالي بورژوازي هستند،بنابراين بورژوازي به عنوان پديده اي تاريخي – فرهنگي،واقعيتي فراتر از يك مفهوم طبقاتي است و هويتي فراگير دارد.
تمدن مدرن را به اعتبار اسم نفس حاكم بر آن،تمدن اومانيستي مي نامند و به اعتبار ظهور و حاكميت پديده ي تاريخي – فرهنگي بورژوازي،آن را (تمدن بورژوايي) مي نامند. بورژوازي در جامعه ي مدرن،مصاديق مختلفي در مراتب و درجات مختلف دارد كه طبقه ي زرسالاران يا صاحبان سرمايه هاي مالي و صنعتي و تجاري بيشترين مرتبه ي نزديكي با بشر بورژوا را دارند و پس از آن ها طيف تكنوكرات ها – بوروكرات هاي مرفه و متوسط قرار مي گيرند و دكانداران و صاحبان سرمايه هاي اندك خرده پا در مرتبه ي بعدي قرار دارند و سرانجام كارگران و روستاييان و لمپن ها هستند.
اما به هر حال افقر وجودي اين طبقات به نحوي از انحاي ذيل بورژوازي قرار دارد و تنها با رها شدن از مدار بينش و نگرش و دلبستگي هاي طبقاتي است كه مي توان از تار و پود اسارت در آگاهي طبقاتي رها شد و به دل آگاهي فطري كه همان تفكر اسلامي اصيل است رسيد.
ماركسيست ها و برخي جامعه شناسان سياسي غربي،بورژوازي را عبارت از طبقه ي سرمايه دار مي دانند و موجوديتي صرفاً طبقاتي براي آن قايل هستند،حال آن كه دلايل عديده اي وجود دارد كه نشان مي دهد بورژوازي يك پديده ي تاريخي – فرهنگي است كه در هيأت طبقات اجتماعي جامعه ي مدرن در مراتب مختلف متمثل مي گردد و خود حقيقتي فراتر از صرف يك طبقه ي اجتماعي دارد. بورژوازي همزاد مدرنيته و محصول عصر جديد و نسبت وجودي اين انسان با خود،اخلاقيات،سرمايه و غايات سود آورانه و سوداگرانه و افق هاي زندگي است.

پي نوشت ها:

1.Bouregeoisie
2.Caracter Typic
3.Ration

منبع:واژه نامه ي فرهنگي سياسي، شهريار زرشناس،كتاب صبح،1383،چاپ اول، صص 69 تا 72 .

بورژوازي (1)

در لغت،بورژوازي از واژه ي (Bourg) به معناي شهر،مشتق شده است. بورژوازي موجوديت جديدي است كه با مدرنيته و پس از رسانس ظاهر گرديده است و اگر چه پديده يا روي كردي تاريخي – فرهنگي است اما در صورت طبقاتي نيز تمثيل يافته است.
ريشه ي تاريخي اين واژه به قرون 13 و 14 ميلادي و پيدايي شهرهايي جدسد در دل جامعه ي قرون وسطايي بر مي گردد. (بورژوا) صرفاً مفهومي طبقاتي نيسنت بلكه انسان بورژوا چيزي نيست مگر صورت مثالي انسان عصر جديد و بيانگر يك روح و ساحت حضور فرهنگي – تاريخي است. در واقع در جامعه ي مدرن فقط صاحبان سرمايه هاي بزرگ و رباخواران و بانكداران نيستند كه مظهر بورژوازي هستند بلكه طبقات مياني جامعه و حتي روستاييان و كارگران تا حدودي حامل روح كلي اين صورت مثالي هستند.
ويژگي هاي نوعي (2) اين انسان بورژوا را مي توان با خصايصي اين گونه بر شمرد: سودگرايي ، سودا گري ، حرص و آز مبتني بر نفس اماره و خود بنيادي.
در عصر مدرن كه عصر سيطره ي اومانيسم است،اين انسان بورژوا داير مدار عالم مي شود و اومانيسم در واقع به معناي اصالت بشر بورژوا است. به عبارت ديگر،بشر بورژوا صورت مثالي همه ي افراد انساني اي است كه ذيل اسم (نفس اماره) زندگي مي كنند. انسان بورژوا كه صورت مثالي بشر عصر اومانيسم است چنين ويژگي هايي دارد:
1. سود محور است.
2. كميّ انديش و محاسبه گر است.
3. در افق سرمايه سالاري و انباشت سرمايه سير مي كند.
4. بر عقل مدرن به معناي (راسيون) (3) تكيه دارد.
5. جوهر نگاه آن،استثمارگرانه،شيئي و ابزاري است.
6. به لحاظ روان شناسي،تركيبي از ولعِ انباشتِ سرمايه و حرص و آز مصرف بي حد و حصر و تنوع طلبي نفساني است.
7. در تكاپوي گسترده به منظور كشف راه هاي جديدِ سيطره بر عالم و آدم است.
8. بي اعتقاد و يا كم اعتقاد به عالم غيب و حقايق معنوي است و افق غالب آن ناسوتي است.
9. موجودي از خود بيگانه است؛زيرا حضور ساحت فطرت بر نيازهاي غريزي و طبيعي او يا از بين رفته و يا كم رنگ گرديده است.
10. به درجات و مراتب مختلف،قدرت طلب و سلطه جو است.
11. غالباً به ارزش هاي اخلاقي نسبي معتقد است و اگر پيرو نظام اخلاقي ثابت و مطلق نگري نيز باشد،روح و سمت و سويِ اخلاقيات او حساب گرانه و سودانگارانه و غير متعالي است.
12. باورهاي معنوي ديني و وحياني،يا در زندگي او نقشي ندارند و يا اين كه حضور تعيين كننده ندارند و يا اگر به ظاهر مطرح هستند،حضور پر رنگ باطني نداشته و صرف ظواهر كليشه اي هستند.
انسان بورژوا فقط شامل فرد كارخانه دار و بانك دار و رباخوار نمي گردد و صورت مثالي بشر بورژوا در تك تك آدمياني كه در فضاي مدرن نفس مي كشند،منتشر گرديده است و همه ي افراد يك جامعه ي اومانيستي اعم از كارگر و بازرگان و دكان دار و كارخانه دار و... با نسبت هاي مختلف نماياننده ي ماهيت مثالي بورژوازي هستند،بنابراين بورژوازي به عنوان پديده اي تاريخي – فرهنگي،واقعيتي فراتر از يك مفهوم طبقاتي است و هويتي فراگير دارد.
تمدن مدرن را به اعتبار اسم نفس حاكم بر آن،تمدن اومانيستي مي نامند و به اعتبار ظهور و حاكميت پديده ي تاريخي – فرهنگي بورژوازي،آن را (تمدن بورژوايي) مي نامند. بورژوازي در جامعه ي مدرن،مصاديق مختلفي در مراتب و درجات مختلف دارد كه طبقه ي زرسالاران يا صاحبان سرمايه هاي مالي و صنعتي و تجاري بيشترين مرتبه ي نزديكي با بشر بورژوا را دارند و پس از آن ها طيف تكنوكرات ها – بوروكرات هاي مرفه و متوسط قرار مي گيرند و دكانداران و صاحبان سرمايه هاي اندك خرده پا در مرتبه ي بعدي قرار دارند و سرانجام كارگران و روستاييان و لمپن ها هستند.
اما به هر حال افقر وجودي اين طبقات به نحوي از انحاي ذيل بورژوازي قرار دارد و تنها با رها شدن از مدار بينش و نگرش و دلبستگي هاي طبقاتي است كه مي توان از تار و پود اسارت در آگاهي طبقاتي رها شد و به دل آگاهي فطري كه همان تفكر اسلامي اصيل است رسيد.
ماركسيست ها و برخي جامعه شناسان سياسي غربي،بورژوازي را عبارت از طبقه ي سرمايه دار مي دانند و موجوديتي صرفاً طبقاتي براي آن قايل هستند،حال آن كه دلايل عديده اي وجود دارد كه نشان مي دهد بورژوازي يك پديده ي تاريخي – فرهنگي است كه در هيأت طبقات اجتماعي جامعه ي مدرن در مراتب مختلف متمثل مي گردد و خود حقيقتي فراتر از صرف يك طبقه ي اجتماعي دارد. بورژوازي همزاد مدرنيته و محصول عصر جديد و نسبت وجودي اين انسان با خود،اخلاقيات،سرمايه و غايات سود آورانه و سوداگرانه و افق هاي زندگي است.

پي نوشت ها:

1.Bouregeoisie
2.Caracter Typic
3.Ration

منبع:واژه نامه ي فرهنگي سياسي، شهريار زرشناس،كتاب صبح،1383،چاپ اول، صص 69 تا 72 .

تست علوم اجتماعی پیش از درس 8 تا آخر کتاب


درس هشتم

۱- در تقسیم بندی كشورها و رتبه بندی آنها از نظر قدرت ، بالاترین و پایین ترین رتبه به ترتیب از آن كدام­یك از كشورها یا دولتهای زیر است؟

     الف) قدرتمند، ذره      ب) ذره ، ابرقدرت      ج) قدرتمند ، ابرقدرت         د) ابرقدرت ، ذره

۲- در راستای نابرابری درسازمان ملل، حق وتو به عنوان یك شاخص نابرابری به كدامیك از كشورهای زیر تعلق دارد؟

     الف) فرانسه،ایتالیا،آلمان،روسیه،چین               ب) روسیه، امریكا، آلمان، فرانسه، چین 

     ج) چین،روسیه،امریكا، انگلیس، فرانسه            د) فرانسه،امریكا،چین،روسیه،ژاپن

 ۳- بالاترین حق رأی با توجه به  میزان سهام در بانك جهانی به ترتیب به کدام کشورها تعلق دارد؟

       الف) ژاپن ، آلمان ، فرانسه               ب) امریكا، آلمان ، فرانسه 

       ج) امریكا، ژاپن ، آلمان                      د) آلمان ، ژاپن، امریكا

 ۴- منابع عمده­ی ثروت و قدرت در جهان کنونی چیست؟

        الف- فن­آوری- دانش                         ب- نیروی نظامی- تولید ملی

        ج- درآمد ملی- تولید ملی                  د- هزینه نظامی- تعداد ارتشیان

۵- از نظر قدرت چه نوع کشورهایی در مرتبه دوم قرار می گیرند؟

        الف- از بالاترین قدرت برخوردار باشند                   ب- در سطح منطقه قدرتمند شناخته شوند

        ج- در سطح جهانی قدرتمند شناخته شوند          ج- به دولت های ذره ملقب باشند

۶- در سال ۲۰۰۴ هزینه ی نظامی نظامی ۱۷۰ کشور جهان حدود ۷۴۱ میلیارد دلار بود چند درصد آن به آمریکا تعلق داشت؟

       الف- ۴۵           ب- ۴۲           ج- ۳۷             د- ۲۷

 

 درس نهم

 ۱- در نظام اقتصاد جهانی رابطه مركز- پیرامون برچه اساسی مشخص می شود؟

       الف) میزان سرمایه گذاری در کشورهای دیگر              ب) میزان درآمد ناخالص ملی         

        ج) جایگاه كشورها در نظام  تقسیم كار بین المللی     د) جایگاه كشورها از نظر قدرت نظامی

۲- كدامیك از جوامع زیر با این تعریف مشخص می شوند:كشورهایی كه در نظام تقسیم كار بین المللی نقشی ندارند، یعنی نه نیروی كار ماهر و نه منابع مواد خام دارند و نه در سرمایه ، صنعت و دانش جهانی سهمی دارند.

       الف) دولتهای ذره                      ب) كشورهای پیرامون       

      ج) كشرهای نیمه پیرامون             د) كشورهای حاشیه نشین نظام جهانی

 ۳- مهمترین منبع قدرت و ثروت در جهان كنونی .............. است .

     الف) دانش       ب) فناوری      ج) نیروی نظامی        د) دانش و فناوری

 ۴- در اقتصاد دانش محور ( پسا سرمایه­داری) سهم عمده تولید ناخالص مربوط به كدام بخش است ؟

            الف) صنعت         ب) كشاورزی       ج) خدمات      د) برابر است

۵- رابطه نابرابر بین مركز و پیرامون از جهت برخورداری از مزایا :

        الف) از بدو تكوین نظام جهانی وجود داشته        ب) در طول زمان ادامه یافت

          ج) روز به روز بیش تر می شود                        د) هر سه مورد

 

 درس دهم

۱- هدف اصلی از طرح پی گیری راهبرد آمریكا در زمینه ی پرونده هسته ای ایران در شهریور سال 84 چه بود ؟

             الف) پشتیبانی از اروپائیان                                      ب) تسلط بر منابع ایران       

            ج) محروم کردن ایران از دست یابی به انرژی هسته ای     

              د) وادار كردن ایران به مذاكره با امریكا

۲- رفتار كدام­ یك از گروه­های زیر از قاعده مندی بیشتری برخوردار است ؟

         الف) سازمان های بین المللی               ب) واحدهای فراملی اقتصادی 

           ج) واحدهای فراملی اعتقادی                د) دولت- ملتها

۳- كدامیك از موارد زیر نشانگر مراقبت شركتهای تولیدی جهان از یكدیگر است ؟

         الف) افزایش تولیدات صنعتی                              ب) استفاده از فن اوری و تكنولوژی 

           ج) دست یابی به اسرار صنعتی یكدیگر                د) ایجاد بازارهای مشترك در جهان

۴- در كدامیك از مناطق جغرافیای زیر سلاحهای كشتار جمعی در حال گسترش است ؟

           الف) خاور نزدیك        ب) خاور نزدیك بزرگ     ج) اروپایی مركزی         د) امریكا

۵- به نظر آمریكا كدامیك از مفاهیم زیر برای آمریكا خطر محسوب می شود ؟ 

           الف) اسلام ناب            ب) اسلام و شیعه        ج) اسلام انقلابی      د) اسلام مبارز

 

 درس یازدهم

۱- كدام­ یك از اهداف زیر از اهداف درجه دوم کشورها در عرصه­ی جهانی شناخته می شوند ؟

           الف) حفظ استقلال    ب) حفظ موجودیت كشور     ج) توسعه اقتصادی      د) تأمین امنیت

۲- كدام­ یك از اهداف زیر اگر تحقیق نیابد موجب فروپاشی جامعه می شوند ؟

           الف) گسترش نفوذ در جهان            ب) افزایش وجهه­ی اجتماعی  

             ج) حفظ موجودیت كشور               د) رفاه اجتماعی

۳- مبارزات گاندی در هند برای بدست آوردن كدام هدف زیر بود؟

         الف) امنیت ملی   ب) حق تعیین سرنوشت     ج) رفاه توده ی مردم      د) حفظ موجودیت

۴- اختلال در كدام­ یك از موارد زیر تداوم زندگی جامعه را با مشكل مواجه می كند ؟

       الف) نابودكردن مردم       ب) منابع طبیعی    ج) اقتصاد       د) تهدید سرزمین

۵- آمریكا برای حفظ بازارهای جهانی به كدام مورد زیر نیازمند است ؟

       الف) تداوم تسلط خویش در جهان                   ب) انحصار منابع نفتی    

         ج) انحصار منابع نفت و گاز                            د) حفظ تمامیت ارضی

۶- كدام وضعیت نشان دهنده جنگ سرد می باشد ؟

      الف) قطع رابطه­ی سیاسی       ب) جنگ نامتقارن      ج) شبه جنگی    د) توسعه طلبی

۷- بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه­ی 1990 در عرصه­ی جهانی کدام دو قدرت اصلی حضور داشتند؟

    الف- آمریکا و شوروی     ب- آمریکا و انگلستان     

    ج- انگلیس و شوروی      ج- آمریکا و آلمان

۸- کدام مورد در اولویت راهبرد امنیت ملی کشور سودان قرار نمی­گیرد؟

    الف- داشتن سلاح­های پیشرفته             ب- خاتمه دادن به جنگ داخلی

    ج- حفظ تمامیت ارضی کشور                 د- عدم تجزیه کشور

 

درس دوازدهم

۱- مهمترین ابزار دیپلماسی كه مبتنی برگفتگو و مذاكره است كدام مورد زیر می باشد ؟

      الف) پیشنهاد پاداش         ب) تهدید به مجازات      ج) اقناع            د) تبلیغات

 ۲- به تصویری که از طریق آموزش و رسانه­ها به افراد منتقل می­شود، چه گفته می­شود؟

         الف- کلیشه      ب- روایت           ج- موقعیت           د- هویت

 ۳- کشورهایی که در زمان مذاکره و گفت و گو قدرت چانه زنی بیش­تری دارند که .............  .

        الف- از دیپلماسی قوی­تری برخوردارند              ب- به رسانه­های با برد زیاد مجهزند

         ج- از رشد اقتصادی بالایی برخوردارند              د- قدرت نظامی بیشتری دارند

 ۴- کدام گزینه از وسایل دستیابی به اهداف در محیط بین المللی می باشد؟

        الف- ترویج عقاید           ب- اقتصاد         ج- توسعه طلبی        د- حفظ تمامیت ارضی

۵- از تلاش رسانه ها در جهت انتشار اخبار برای مشروع ساختن حمله آمریکا به عراق باچه عنوانی یاد می شود ؟

   الف) کلیشه سازی             ب) فریب افکارعمومی           ج) جنگ روانی          د) تبلیغات رسانه ای

۶- جلوگیری آمریکا از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی را می توان با استفاده از کدام یک ازابزارهای دست یابی به هدف توجیه کرد؟

    الف) تهدید به مجازات                ب)اقناع             ج) زور                    د) اقتصاد

۷- اگر دولت هایی که باهم گفت گو می کنند ارزش ها و باور های مشترک داشته باشند ، کدام گزینه شکل می گیرد؟

     الف) اقناع                    ب) دیپلماسی            ج)تبادل فرهنگی              د) روابط سیاسی

 درس سیزدهم

 ۱- از چه زمانی ادغام ایران در نظام جهانی آغاز شد؟

       الف- از دست رفتن بخش­هایی از ایران در زمان قاجاریه

        ب- گسترش روابط تجاری بین ایران و دولت­های غربی

        ج- ایجاد روابط بین ایران و اروپا در دوره صفویه

        د- پذیرفته شدن شرایط تجارت تعرفه­ای توسط حکام ایران

 ۲- نهضت تنباکو و انقلاب مشروطیت را باید  ............... محسوب کرد.

        الف- واکنش به سرسپردگی حکام قاجار به انگلیس

        ب- واکنش به ادغام ایران در نظام جهانی

         ج- حرکت در جهت بازگشت به هومیت ملی

        د- اقدام مردمی در جهت احیا­ی حکومت دینی

 ۳- هرات در زمان کدام پادشاه از دست ایران خارج شد؟

       الف- مظفرالدین شاه      ب- ناصرالدین شاه          ج- محمد شاه      د- احمد شاه

۴- کدام گزینه معتقد است که انسان محور همه چیز در جهان می باشد؟

  الف- نهیلیسم     ب- بورژوازی         ج- کاپیتالیسم         د- رنسانس

۵- با فروپاشی کدام سلسله اقتصاد ایران ضعیف گردید؟

   الف- صفویه     ب- زندیه         ج- افشاریه        د- قاجاریه

۶- انسان گرایی رنسانس بر آزادی و برابری انسان ها به عنوان .......... تاکید می کرد؛ در حالی که  انقلاب اسلامی آنها را .......به بشر می دانست.

    الف) غایت زندگی انسان - وسیله بودن برای زندگی جاوید

     ب) محور همه چیز در جهان - ودیعه الهی

      ج) حقوق طبیعی - محور همه چیز در جهان

       د)حقوق طبیعی-  ودیعه الهی

۷- انقلاب اسلامی قبل از هر چیز بر...........هویت ایرانی تاکید کرد و با شعار .........به احیاء باورها و ارزش هایی پرداخت که با ارزش ها و باورهای نظام جهانی سازگاری نداشتند.

      الف) وجوه دینی - بازگشت به خویش               

      ب) وجوه ملی - بازگشت به خویش 

       ج) وجوه ملی - بازگشت به هویت ملی       

       د) وجوه دینی - بازگشت به هویت ملی 

۸- نظام جهانی در خاستگاه خود با چه ارزش­هایی رشد و نمو کرد؟

   الف- سرمایه­ داری- دنیاگرایی                   ب- انسان­گرایی- آخرت­گرایی

    ج- انسان­گرایی- دنیا­گرایی                       د- گرایش به معنویت- انسان­گرایی

 

 درس چهاردهم

 ۱-  مسیری که از طریق آن کشورها می توانند جایگاه خود را در نظام جهانی تغییر دهند، کدام است؟

          الف- رشد       ب- کسب ثروت      ج- کسب قدرت          د- توسعه

۲-    اولین برنامه­ی توسعه ایران  پس از پیروزی انقلاب اسلامی  از چه سالی اجرا شد؟

            الف- ۱۳۵۸       ب- ۱۳۷۴             ج- ۱۳۶۸             د- ۱۳۷۹      

۳-  پس پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مهمترین مانع بر سر راه توسعه ایران چه بود؟

           الف- هشت سال جنگ تحمیلی و خرابی­های ناشی از آن

            ب- تلاش دولت برای تأمین حداقل شرایط زیست برای مردم

            ج- نابسامانی­های مانده از دوره­ی پهلوی وابسته به بیگانه

            د- رشد و توسعه وابسته به کشورهای بیگانه

۴- پس از اجرای چندین برنامه توسعه در ایران پس از انقلاب، کشور ما در حال تثبیت جایگاه خود در نظام جهانی به عنوان  .............. می­باشد.

        الف- پیرامونی          ب- نیمه پیرامونی           ج- مرکز        د- سرکرده

۵- در طول سده گذشته تلاش هایی برای توسعه ایران صورت گرفته است. اولین تلاش منظم در این زمینه در چه رمانی صورت پذیرفت؟

   الف- دوره حکومت رضا شاه                     ب- دوره حکومت محمد رضا     

    ج- نخست وزیری مصدق                      د- پس از پیروزی انقلاب اسلامی

۶- کدام یک از موارد زیر را نمی توان جزء چالش های فرا روی ایران در طول اجرای برنامه های خود دانست؟

      الف- تحریم اقتصادی و اعمال محدودیت توسط کشور های مرکز  

      ب- خرابی های ناشی از جنگ    

      ج- رشد میزان بی سوادی در جمعیت ۲۴-۱۵ ساله

       د- رشد سریع جمعیت 

۷- علت این که توسعه در دوره پهلوی را  « توسعه وابسته » می خوانند چیست؟ زیرا .......

      الف-  این توسعه سبب ایجاد وابستگی به نظام های اقتصادی قوی دنیا شد.

      ب-  عامل آن درونی نبود ُ بلکه نیازهای نظام جهانی و کشور های مرکز بود.  

      ج- وابستگی صنایع داخلی را به فن آوری کشورهای نیمه پیرامونی افزایش داد.

       د-  سبب وابستگی بخش کشاورزی به تکنولوژی دست دوم کشورهای مرکز شد.

۸-اولین تلاش منظم برای توسعه­ی ایران در کدام دوره صورت پذیرفت؟

    الف- دوره ساسانی    ب- دوره قاجاریه     ج- دوره رضا شاه    د- بعد از انقلاب اسلامی

۹- تجربه­ی نرخ رشد 6 تا 7 درصدی در سال­ها پس از جنگ تحمیلی و قرار گرفتن ایران در آستانه­ی جهش اقتصادی، نشانه­ی چیست؟

    الف- تثبیت موقعیت پیرامونی                 ب- رشد اقتصادی بالا

    ج- آغاز راهی برای تغییر موقعیت            د- افزایش تولید ناخالص ملی 

                                                                                                           

                                                                                                                     پایان

سوالات  علوم اجتماعی پیش دانشگاهی کلیه دروس چهارده گانه

سوالات  علوم اجتماعی پیش دانشگاهی کلیه دروس چهارده گانه

*** درس اول –  نظام جهانی

 1- مفهوم دولت ملت را تعریف کنید. چرا به آن گروه سرزمینی می گویند؟

2- در زمان های گذشته ، شکل غالب زندگی اجتماعی به جای دولت ملت، چه بود؟

3- وضعیت اقتصادی و روابط تجاری و سیاسی در واحدهای فئودالی ، عشیره­ای و امپراطوری چگونه بود؟

4- نظام جهانی فعلی چه تفاوت­هایی با نظام امپراطوری دارد؟

5- نظام جهانی چیست؟

 *** درس دوم –  تکوین نظام جهانی

1- امپراطوری­ها برای حفظ و گسترش خود به چه چیزی نیاز داشتند؟ این نیاز چه ارتباطی با افول امپراطوری­ها داشت؟

2- چرا تا مدت­های مدید، امکان تسلط یک یا چند تن از فئودال ها بر تمام اروپا از بین رفته بود؟

3- چه تفاوتی بین شهرهای امپراطوری با شهرهای جدید وجود دارد؟

4- اصطلاح بورژوا ، به چه کسانی اطلاق می شود؟ چرا این اصطلاح جنبه­ای منفی و تحقیر آمیز داشت؟

5- مهم ترین هدف زندگی بورژوا ها چه بود؟

6- گسترش تجارت در نظام بورژوازیی، مستلزم شکل گیری چه نوع حکومتی بود؟

7- شکل گیری  دولت ملت­ها مستلزم چه تغییری در رابطه ی بین سیاست و اقتصاد است؟

8- در قرون وسطا ، حکومت­ها ، مشروعیت خود را از کجا کسب می کردند؟

9- دلایل مبارزه­ی شهرهای مستقل با کلیسا چه بود؟    

10- دیدگاه رنسانس را نسبت به کلیسا و مسیحیت، بنویسید؟

11-تأثیر بورژوازی را در رشد صنعت توضیح دهید؟

12- در نظام جهانی، رابطه ی حکومت و اقتصاد چگونه است؟ توضیح دهید؟

13- تفاوت نظام جهانی با امپراطوری از حیث رابطه­ی بین سیاست با اقتصاد را بنویسید.

 *** درس سوم گسترش جفرافیایی نظام جهانی

 1-     چرا کشور­های استعمارگر اسپانیا و پرتغال به زودی جای خود را به کشور­هایی چون انگلیس و فرانسه دادند؟

2-     نوع روابط بین واحد­های امپراطوری با روابط واحدهای وابسته به کشورهای استعمارگر چگونه بود؟

3- چرا کشورهای مستعمره حتی بعد از استقلال، هم چنان از لحاظ اقتصادی وابسته به کشورهای استعمارگر بودند؟

4- منظور از رابطه ی مرکز پیرامون چیست؟

5- اروپایی­ها چگونه در کشورهای  تحت سلطه واحد­های امپراطوری  نفوذ می کردند؟

6- امپراطوری­ها چگونه به حکومت­های از نوع دولت ملت، تغییر یافتند؟

7- چگونه اقتصاد واحدی در جهان شکل گرفت؟

  *** درس چهارم نهادمندی نظام جهانی

 1- دلیل جنگ­ جهانی اول و دوم چه بود؟

2- سازمان ملل متحد در چه زمانی به وجود آمد؟ اهداف این سازمان چیست؟

3- ارکان سازمان ملل متحد را نام ببرید؟

4- از سازمان­های وابسته به سازمان ملل که در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و تسلیحات فعالیت  می کنند، چند نمونه را نام ببرید؟

5- چهار نمونه از حقوق و وظایف کشور­های عضو سازمان ملل را بنویسید؟

6- وظیفه­ی اصلی شورای امنیت چیست؟ این شورا با چه اقداماتی این وظیفه را اجرا  کند؟

7- سه مورد از اهداف و آرمان­های جهانی را بنویسید؟

8- نهادی شدن یا نهادمندی را تعریف کنید؟

9- منظور از «نهاد مندی نظام جهانی» چیست؟

10- سه نمونه از پیمان­های منطقه­ای را نام ببریید؟

  *** درس پنجم جهانی شدن اقتصاد

 1- گسترش تجارت و مبادله بین کشورهای جهان چه نتیجه­ای به همراه داشت؟

2- وابستگی اقتصادی جوامع به یکدیگر چه زمانی تشدید می­شود؟

3- دلیل ایجاد و تقویت نهادهای بین المللی و وظیفه ی آنها چیست؟ دو نمونه از این نهاد­ها را نام ببرید؟

4- چرا برخی سرمایه داران به جای کشور خود، در کشور­های دیگر سرمایه گذاری می کنند؟

5- چرا برخی دولت ها برای سرمایه گذاری خارجی، تسهیلاتی قائل می شوند؟

6- در چه حالتی سرمایه گذاری خارجی به ادغام اقتصادی بیشترمنجر می­شود؟

7- شرکت­های چند ملیتی چگونه شرکت­هایی هستند؟ سه نمونه از این شرکت­ها را نام ببرید؟

8- درباره ی جهانی شدن چه نظراتی وجود دارد؟

9- گروهی که جهانی شدن را امری مثبت تلقی می­کنند، چه دلایلی ارائه می دهند؟

10- گروهی که با جریان جهانی شدن مخالف هستند برای مخالفت خود چه دلایلی دارند؟

  *** درس ششم دهکده ی جهانی (1)

 1- اصطلاح دهکده­ی جهانی از کیست؟ این اصطلاح را توضیح دهید؟

2- وسایل ارتباط جمعی جدید ، چه شرایطی را برای تعامل فراهم آورده است؟ با ذکر مثال.

3- فناوری ارتباطی جدید برای دولت­ها و افراد چه پیامدهایی دارد؟

4- اصطلاح جهانی شدن از بُعد ارتباطات و تعامل­های انسانی به چه شرایطی اشاره  می کند؟

5- گسترش فناوری ارتباطی جدید، چه تأثیری بر اقتصاد داشته است؟

 *** درس هفتم دهکده ی جهانی (2)

 1- هویت ملی جوامع (گروه سرزمینی) چگونه دوام می یابد؟

2- رسانه­ها با برد زیاد چه تأثیری در هویت ملی جوامع دارند؟

3- منظور از تهاجم فرهنگی یا آمریکایی شدن فرهنگ چیست؟

4- چه دیدگاه­هایی درباره­ی تهاجم فرهنگی و آمریکایی شدن وجود دارد؟

5- برداشت­های متفاوت از تهاجم فرهنگی، در چه نکته­ای با هم مشترک هستند؟

6- آمریکا چگونه توانسته است ذایقه افراد جوامع دیگر را مطابق فرهنگ خود شکل دهد؟ نتیجه­ی چنین کاری چیست؟

7- گروه­های فراملی چگونه شکل می گیرند؟ با ذک یک مثال.

8- چه عاملی امکان فعالیت گروه های فراملی را بدون رویارویی با محدودیت مکان مشترک فراهم کرده است؟ با ذکر یک مثال.

  *** درس هشتم نابرابری در نظام جهانی (1)

 1- برای ارزیابی نابرابری در ثروت در نظام جهانی از چه معناهایی می توان استفاده کرد؟ با ذکر یک مثال.

2- نابرابری در قدرت را با چه شاخص­هایی می­توان معین کرد؟

3- کشورها بر اساس قدرت آنها در جهان، به چند گروه تقسیم می­شوند؟ توضیح دهید.

4- منبع عمده­ی ثروت و قدرت در جهان کنونی چیست؟ توضیح دهید؟

5- حق وتو چیست؟

6- نمونه­ای از نابرابری در درون سازمان­های بین المللی را بنویسید؟

 *** درس نهم نابرابری در نظام جهانی (2)

1- رابطه ی مرکز پیرامون از بدو تکوین نظام جهانی تاکنون چگونه بوده است؟

2- منظور از اقتصاد سرمایه داری یا صنعتی چیست؟

3- اقتصاد پسا سرمایه داری و پسا صنعتی چیست؟

4- در اقتصاد سرمایه داری یا صنعتی، تقسیم کار در نظام جهانی چگونه است؟

5- با پیدایی اقتصاد اطلاعاتی پسا صنعتی، تقسیم کار جهانی چه تغییری یافت؟

6- کشورهای نیمه پیرامونی و پیرامونی را تعریف کنید؟

7- به چه کشوری سر کرده­ی نظام جهانی می گویند؟ با ذکر مثال.

8- حاشیه نشین­های نظام جهانی چه کشور­هایی هستند؟ با ذکر مثال.

9- انحصار­های پنج گانه­ی کشور­های مرکز را نام ببرید؟

10- آمریکا برای توجیه حمله ی خود  به عراق از چه استدلال­هایی سود جست؟

11- گروه 8 چیست؟

12- آیا تغییر جایگاه در نظام جهانی امکان پذیر است؟ توضیح با ذکر مثال.

  ***  درس دهم بازی در نظام جهانی

 1- چرا دست یابی جوامع به اهداف خود در نظام جهانی، دشوار است؟

2- ویژگی­های عمل یا بازی در نظام جهانی کدامند؟

3- راهبرد (استراتژی) را تعریف کنید؟ راهبرد­ها به چند دسته تقسیم می­شوند؟

4- راهبرد­های کوتاه مدت با توجه به چه واقیعتی، تعیین می شود؟ یکی از استراژی­های آمریکا در قبال ایران را مثال بزنید.

5- چرا صحبت درباره­ی اهداف، وسایل و راهبرد­های دولت ملت ها راحت تر از صحبت درباره­ی اهداف سایر واحد­های اجتماعی است؟

6- مهم ترین بازیگران عرصه ی جهانی کدام واحد اجتماعی است؟ توضیح دهید.

  ***  درس یازدهم اهداف دولت ها در عرصه ی جهانی

 1- به چه اهدافی، اهداف اساسی یا درجه­ی اول گفته می شود؟ مهم ترین آنها را نام ببرید.

2- اهداف درجه دوم جوامع کدامند؟ مثال بزنید؟

3- «هدف­های جهانی» یا «دراز مدت» جوامع چیست؟ با ذکر مثل.

4- «حفظ موجودیت» را به عنوان یکی از اهداف اساسی هر جامعه ، تعریف کنید؟

5- چرا به رسمیت نشناختن هویت یک دولت ملت به معنای تهدید حیات آن جامعه است؟

6- «حق تعیین سرنوشت» یا «استقلال» جوامع به چه شکلی نقص می شود؟ با ذکر مثال.

7- منظور از «حفظ امنیت ملی» چیست؟

8- موردی را مثال بزنید که در آن ها «امنیت ملی» یک جامعه مورد تهدید قرار گرفته باشد؟

9- «راهبرد امنیت ملی» چیست؟ مثال بزنید.

10- راهبردهای امنیت ملی آمریکا در عصر حاضر چیست؟

11- «جنگ سرد» بین چه کشورهایی بود؟ معنی آن را بنویسید؟

12- راهبرد «جنگ سرد» چگونه پایان یافت؟ آمریکا پس از آن چه راهبردی را برای امنیت خود تعریف کرد؟

  ***  درس دوازدهم روش ها و وسایل دست یابی به اهداف

 1- انواع روش­ها و وسایلی را که جوامع برای دست یابی به اهداف از آن­ها سود می­جویند نام ببرید؟ رایج ترین روش­ها کدام است؟

2- «دیپلماسی» را به عنوان مهم ترین ابزار دست یابی به اهداف، تعریف کنید؟

3- «اقناع» چه زمانی شکل می گیرد؟ با ذکر مثال.

4- پیشنهاد پاداش و تهدید به مجازات، بر چه مبنایی انجام می گیرد؟

5- از پاداش­ها و تهدیدات اروپایی­ها برای وادار ساختن ایران به تعلیق غنی سازی اورانیوم، هر کدام سه مورد بنویسید؟

6- «کلیشه» یا «انگاره» چیست؟

7- چه چیزی باعث شده است که جوامع از رسانه ها به عنوان ابزاری جهت مقاصد خود سود جویند؟

8- آیا انگاره سازی رسانه ها فقط درباره ی کشورها و جوامع است؟ توضیح دهید.

9- چرا رسانه­ها مکمل دیپلماسی و حتی بخشی از آن به حساب می آیند؟

10- اهمیت اقتصاد را در حیات جوامع، توضیح دهید؟

11- «اقتصاد» را به عنوان یکی از ابزارهای دست یابی به هدف در نظام جهانی توضیح دهید؟

12- چهار مورد از اقدامات خصمانه ی آمریکا بر علیه جموری اسلامی ایران را که جنبه­ی اقتصادی دارند، توضیح دهید؟

13- صورت آشکار و بارز استفاده از ابزار نظامی، چیست؟ با ذکر یک مثال توضیح دهید؟

  ***   درس سیزدهم  ایران و نظام جهانی

 1- آیا می توان روابط ایران در دوره ی صفویه با دولت­های اروپایی را آغاز ادغام ایران در نظام جهانی دانست؟

2- ادغام ایران در نظام جهانی از چه زمانی آغاز شد؟

3- آیا تلاش­هایی که برای نوسازی ایران در دوره­ی پهلوی صورت گرفت، منجر به تغییر موقیعت پیرامونی ایران شد؟ توضیح دهید.

4- در دوره ی پهلوی، توسعه ی ایران چگونه بود؟

5- انقلاب اسلامی چه شعارها و ارزش­های متعارضی با ارزش­های نظام جهانی مطرح کرد؟

6- چرا کشورهای مرکز، انقلاب اسلامی ایران را یک تهدید تلقی و با آن مقابله می کنند؟

7- به چهار مورد از اقدامات کشورهای مرکز برای محدود کردن انقلاب اسلامی ایران، اشاره کنید؟

8- نقش کشورهای مرکز را در جنگ تحمیلی ایران و عراق، بنویسید؟

9- موفقیت ایران در جنگ تحمیلی، چه پیامی داشت؟

 ***  درس چهاردهم جایگاه ایران در نظام جهانی

 1- اولین تلاش منظم برای توسعه ی ایران در چه زمانی آغاز شد و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، چگونه ادامه یافت؟

2- چرا در دوران جنگ تحمیلی امکان اجرای برنامه های توسعه وجود نداشت؟

3- اجرای برنامه­های توسعه ی ایران پس از پایان جنگ با چه چالش­هایی رو به رو بوده است؟

4- جایگاه فعلی ایران در نظام جهانی، کجاست؟

5- در چشم انداز بیست ساله، چه جایگاهی برای ایران پیش بینی شده است؟

بررسی دیدگاه برخی از دانشمندان درباره سیر تمدن ها

و) بررسی دیدگاه برخی از دانشمندان درباره سیر تمدن ها

یك-دیدگاه ابن خلدون


شکل گیری، اعتلا و انحطاط تمدن ها از منظر علیت و کشف قانون برای آن و تعمیم آن ها بر همه ی تمدن ها کوششی است که از قدیم الایام تا کنون به وسیله ی معدودی از اندیشه ورزان صورت گرفته است.
در میان علمای اسلامی شاید نخستین فرد که به صراحت از سنن و قوانین حاکم بر جامعه، مستقل از سنن و قوانین افراد یاد کرده، ابن خلدون می باشد که در مقدمه ی معروفش به تفصیل در این باره بحث کرده است. وی جامعه را موضوع یک علم مستقل قرار داده و «عصبیت» " 1 "را محور تبیین حرکت های تاریخ و راز صعود و سقوط تمدن ها معرفی کرده است. ابن خلدون عصبیت را که یکی از مفاهیم بنیادی نظریه ی اجتماعی اش است، به عنوان علت فاعلی عمران با تشکیل جامعه ی بشری مطرح می کند که سبب ظهور جوامع و دولت می شود " 2 "وی عصبیت را ناشی از عوامل مختلفی می داند که یکی از آن ها اشتراک در نسبت است، زیرا چنین پیوندی در میان انسان ها طبیعی است. منشأ دیگر عصبیت را باید دین دانست که از عوامل مهم همبستگی های اجتماعی است، " 3 "چنان که اسلام، قبایل پراکنده و متشتّت عرب جاهلی را با هم متحد ساخت و موجب تأسیس حکومت در میان آن ها شد و به آنان قدرت فراوانی بخشید. از نظر ابن خلدون عصبیت مهم ترین عنصر شکل گیری اجتماع و اساس تشکیل دولت است که مردم را به یکدیگر متصل ساخته و آنان را برای تعاون و همیاری آماده می کند و به کسب قدرت سیاسی و تشکیل حکومت، هدایتشان می سازد " 4 "
به اعتقاد وی گسترش شهرنشینی و توسعه ی روز افزون آن، موجب نابودی تمدن می شود، زیرا عصبیت که شرط لازم تشکیل حکومت و بقای آن است، از بین می رود. بنابراین به نظر وی با از بین رفتن عصبیت و دین، تمدن ها به سمت زوال و نابودی پیش می روند. " 5 "
نظریه ی ادواری وی در باب تکامل تاریخ، سیکل حوادث تاریخی را در یک دورانی مورد بررسی قرار می دهد؛ بدین معنا که حوادث تاریخی از جایی شروع می شود، تحولاتی می یابند و دو مرتبه با توجه به یک سلسله عوامل به مرحله ی اول باز می گردند. به عقیده ی وی جوامع به مراحل گوناگون و اوضاع و احوال متفاوتی انتقال می یابند و این امر به سبب کیفیت اقدامات و عاداتی است که انجام می دهند " 6 " وی معتقد است که هر جامعه در سیر تاریخی خود از پنچ مرحله گذر می کند: 1. تهاجم و پیروزی، 2. استبداد و خودکامگی، 3. تجمل گرایی، 4. خرسندی، 5. انحطاط " 7 "
سیر افول و انحطاط تمدن ها در نگرش وی اجتناب ناپذیر است. هدف ابن خلدون از طرح علم عمران، تلاش برای فراهم آوردن شالوده ای عقیدتی در جهت طرح شکل انحطاط تمدن و فرهنگ اسلامی بود. راه حل وی برای بحران انحطاط تمدن ها، تقویت و همبستگی های دینی در جامعه است. بر این اساس، تأیید حکومت دینی می تواند به عنوان راه حل عملی ابن خلدون برای فرار از انحطاط تمدن ها تلقی شود. " 8 "
ابن خلدون انحطاط جوامع را ناشی از چند عامل عمده دانسته و به اعتقاد او این عوامل از آفات و مقتضیات طبیعی هر حکومت و تمدنی است. این عوامل عبارتند از:
1. ناز پروردگی و تن آسایی عوامل حکومتی و برجستگان سیاسی و نظامی جامعه؛ " 9 "
2. از دست رفتن قدرت دفاعی جامعه بر اثر سُست شدن عصبیت؛ " 10 "
3. از بین رفتن ارزش های اخلاقی و فضایل نیکو در جامعه؛ " 11 "
4. سُست شدن اعتقادات دینی و تعالیم مذهبی؛ " 12 "
5. شیوع ظلم و ستم گری در جامعه؛ " 13 "
6. سلطان تاجر یا سلطان خسیس.
به عقیده ی ابن خلدون سلطان نباید خود شخصاً به کار تجارت و داد و ستدد مشغول شود اگر سلطان به تجارت بپردازد سودی را که می بایست عاید ملت گردد، از آن خود می کند و مردم به اجبار دست از تجارت برداشته و بازار ها از رونق می افتد و اولین ضرر آن متوجه خود سلطان میشود.
اما اگر سلطان به همان مالیاتی که از تجارت و کسب و کار مردم می گیرد قناعت و آن را در راه عمران و آبادی مصرف کند و خساست به خرج ندهد، تمدن رو به شکوفایی نیل پیدا می کند، اما اگر این اموال را در خزانه نگهدارد، در واقع، سرمایه و ثروت عمومی را که باید در اختیار مردم قرار گیرد، حبس کرده است " 14 "

دو-دیدگاه آرنولد توین بی


توین بی انسان را موجد تمدن می داند. به اعتقاد او علت اصلی بروز و خلق تمدن، واکنش انسان به مشکلات زندگی برای بر آوردن نیاز ها و رفع محدودیت هایی است که در زندگی با آن روبه روست. توین بی با رد نظریه ی نژادی و نظریه ی جغرافیایی، به عنوان عوامل خلق تمدن، معتقد است که نباید در مورد حل مسئله ای که صرفاً با روحیات انسان سر و کار دارد به علوم مادی، نظیر بیولوژی و ژئولوژی یا زمین شناسی متوسل شویم و عامل برتری بیولوژیکی ذاتی یک یا چند نژاد و یا محیط خاص جغرافیایی را مطرح نماییم، بلکه این انسان است که بر اثر احتیاج و نیاز، به مبارزه با مشکلات و موانع موجود می پردازد و در نتیجه ی این کشمکش ها و واکنش ها در برابر موانع مشکلات و فائق شدن بر آن هاست که تمدن شکل گرفته و پیشرفت می کند " 15 "
وی تمدن های اولیه را پاسخی می داند که آدمی به تهاجمات و سختی های طبیعی داده است. «ظهور تمدن مرهون مشکلات و سختی است، نه نتیجه ی رفاه و آسانی ها» " 16 "توین بی رشد و بالندگی یک جامعه را به «اقلیت خلّاق» آن نسبت می دهد " 17 "این عده ی خلّاق با نو آوری هایشان جامعه را به سمت رشد سوق می دهند. اگر در کارایی اقلیت خلّاق خللی وارد شود و آن ها نتوانند به وظایفشان درست عمل کنند جامعه به سراشیبی سقوط می افتد:
روند رشد تمدن ها ذاتاً با مخاطره همراه است. رهبری خلّاق جامعه ناگزیر می شود برای کشاندن توده های متزلزل به مشق اجتماعی [آموزش های اجتماعی جهت دار و هدف مند] متوسل شود و اگر این منبع الهام رهبران خلّاق با شکست مواجه شود، ابزار ماشینی شان علیه خود آنان به کار می افتد. پس ناگزیرم دلیل ناکامی خلاقیت را جست و جو کنم که من آن را به انحراف از معنویت نسبت می دهم. به نظر می رسد ما انسان ها پس از کسب دستاورد های بزرگ، مستعد می شویم تا از معنویت منحرف شویم چون مجبور نیستیم در برابر این انحراف، تسلیم شویم، از این رو خودمان مسئول نتایج آن شمرده می شویم. گویی موفقیت، ما را تنبل یا از خود راضی کرده است. " 18 "
عوامل انحطاط تمدن ها را از دیدگاه توین بی می توان بدین شکل دسته بندی نمود:
1. از دست رفتن قوه ی خلاقیت اقلیت خلّاق جامعه که بعد از آغاز زوال، خاصیت نو آوری خود را از دست داده اند؛
2. عکس العمل اکثریت افراد جامعه علیه اقلیت حاکم و عدم همکاری با ایشان؛
3. فقدان وحدت و همبستگی اجتماعی در مجموع پیکر جامعه " 19 "

سه-دیدگاه ویل دورانت


ویل دورانت در باب سیر تاریخی تمدن ها بر این باور بود که هر تمدنی از ارزش هایی آغاز می شود؛ ارزش هایی هدف مند و متعالی که پس از مدتی، زمینه ی ظهور دانش و فنون را پدیدار می سازند. در مرحله ی بعد اصل همکاری و تعاون در جامعه می بایست نهادینه شود تا گروهی هم نظر، بر اساس آن و با تکیه بر اخلاقیات بتوانند شالوده ی تمدن را پی ریزی کنند " 20 "با رشد دانش، مردم به جای توحید و پرستش مبادی معنوی، به ستایش علوم و عقل می پردازند و از این هنگام جنگ میان ارزش و دانش آغاز می شود و در نتیجه، موجب افول انگیزه های اولیه که انگیزه های ارزشی است، خواهد شد. بنابراین، نیروی محرک جوامع کند شده، به تدریج متوقف می گردد و در نتیجه، دوران انحطاط تمدن نمایان می شود؛ " 21 "به عبارت دیگر، جامعه ای که بر اساس ارزش شکل گرفته با ظهور ضد ارزش دچار از هم گسیختگی می شود و از میان می رود. بر خلاف ابن خلدون که معتقد به گونه ای دور تمدنی است، ویل دورانت جنگ میان علم و دین یا دانش و ارزش را موجب فرسایش تدریجی تمدن ها می داند.
از نظر ویل دورانت، شکست رهبران سیاسی و معنوی جامعه در مقابله با «ستیزانگیزی» یا «تغییر» عامل مهم دیگری در سقوط تمدن هاست. این مایه های ستیز ممکن است از چندین منبع سرچشمه بگیرد و گاه که بروز آنها توأم و با توالی باشد تا حد فراهم کردن موجباتِ زوال قطعی شدت می یابد " 22 "

ز) سیر تحول جوامع و تمدن ها از منظر وحی


بدیهی است که مدت حیات، تعالی و انحطاط و چگونگی تحولات و تطورات مربوط به آن به شرایط خاص هر تمدن بستگی دارد. اما هنگامی که تمدنی توان ادامه ی حیاتش را از دست داد و از عناصر لازم بقا تهی گشت، سقوط خواهد کرد و جای خود را به تمدنی دیگر می سپارد.
قرآن کریم در آیات متعددی از قطعیت سقوط تمدن ها و نظام بشری سخن می گوید و این تغییر و تحول و طلوع و غروب در میدان زندگی امت ها را یکی از سنت های مهم و غیر قابل تخلف الهی تلقی می کند. قرآن بر این باور دارد که امکانات، اقتدار و قدرت تا پایان حرکت تاریخ در تسلط یک ملت، یک تمدن و فرهنگ باقی نمی ماند، بلکه بنا بر دلایلی و بر اساس اهدافی، این اقتدار و انحطاط و عزت و ذلت تا آخرین لحظه ی جریان تاریخ در میان اقوام و ملل گوناگون عالم دست به دست می گردد:
و ما این روز های شکست و پیروزی را در میان ملت ها و تمدن ها می گردانیم که این خاصیت زندگی جهان و سنت الهی است تا افرادی که ایمان آورده اند شناخته شوند و خداوند از میان شما قربانیانی بگیرد و خداوند ظالمان را دوست نمی دارد. و تا خداوند افراد با ایمان را خالص گرداند وکافران را به تدریج نابود سازد. (آل عمران: 140-141)

یك-عوامل زایش و تعالی تمدن ها


آنچه از آیات قرآن بر می آید این است که عامل اساسی بروز، اعتلا و سقوط تمدن ها خود انسان است. برخی از علل شکل گیری و اعتلای تمدن ها از منظر کلام وحی عبارت اند از: 1. وجود تقوا و ایمان به خدا در افراد جامعه، 2. رعایت حقوق مستضعفان، 3. رهبری و حاکم صالح، 4. وحدت و اتفاق درونی، 5. التزام همگانی افراد جامعه به امر به معروف و نهی از منکر، 6. پرورش ارزش های اخلاقی نیکو، 7. پرهیز از فساد، 8. وجود نیروی نظامی مقتدر، 9. وحدت و اتفاق درونی جامعه، 10. وجود قانون و رعایت آن، 11. شکر نعمت های الهی، 12. اجرای فرامین الهی و تعالیمی که توسط پیامبران ارائه شده است. " 23 "
میزان حضور و نقش اعتقاد، دین و ارزش های معنوی در سامان دهی یک تمدن یا جامعه، از عوامل مهم تعالی تمدن ها به شمار می آید. ایدئولوژی کامل، شرط لازم برای ایجاد تمدنی کامل است. درست است که با ایدئولوژی کامل به تنهایی نمی توان تمدنی ساخت و همچنین نمی توان گناه انحطاط جوامع و اقوام را به گردن نقایص ایدئولوژیکی انداخت، اما غیر ممکن است که یک ایدئولوژی ناقص بتواند انسانی کامل بسازد و محال است انسان ناقصی بتواند تمدن کاملی به وجود آورد و محال است تمدن ناقصی از بین نرود " 24 "
بسیاری از تمدن های بزرگ و سرنوشت ساز تاریخ مولد دین بوده اند، از این رو قرآن به عنوان رکن اساسی و اصولی دین اسلام می تواند همواره نظریه پرداز یک تمدن اسلامی بالنده و شکوه مند باشد.

دو-عوامل سقوط و انحطاط تمدن ها


درباره انحطاط تمدن ها و علل آن، دیدگاه های مختلفی ابراز شده است. برخی بر این عقیده اند که منتسب کردن زوال جوامع به محدودیت جبری طول عمرشان یا به ضعف جبران ناپذیر قوای درونی شان کاری گمراه کننده است " 25 "و چنین قیاس هایی اگر چه ممکن است موقتاً بر وضوح مطلب کمک کند، اما همه ی واقعیت را بیان نمی کند.
قرآن نیز این دیدگاه را تأیید نمی کند. از منظر کلام وحی آنچه موجب می شود مشیت الهی بر سقوط ملتی و ظهور ملت دیگر تعلق گیرد، انحراف از مسیر حق است، به طوری که دیگر امیدی به بازگشت جامعه از آن وجود نداشته باشد.
بعضی از ملت ها مانند قوم نوح بر اثر فاصله ی طبقاتی و بعضی مانند قوم ثمود و قوم مدین بر اثر انحراف اقتصادی و فساد بر روی زمین، یعنی احتکار، کم فروشی وخصوصی کردن ثروت های عمومی، سقوط می کنند و برخی مانند
قوم عاد بر اثر زیاده روی در شهوات و انحراف جنسی و بعضی مانند ملت فرعون بر اثر ظلم و ستم و برتری طلبی، و قوم بنی اسرائیل نیز بر اثر انحراف از راه حق و فسق و فجور به هلاکت رسیدند.
حال با عنایت به مباحث مطرح شده، عوامل سقوط و انحطاط تمدن ها بررسی می شود.

الف- ظلم و ستم


ظلم در اصطلاح قرآن شامل هر گونه انحراف از موازین حق و تجاوز از حدود و قوانین حاکم بر فرایند تکامل موجودات و یا انجام هر نوع عملی است که با وضعیت صحیح با حرکت و تغییر تکاملی پدیده ها مغایر باشد " 26 "و در سه محور ظلم به خود، ظلم به دیگران و ظلم به خدا بررسی می شود. به طور کلی برای نابود ساختن یک جامعه یا تمدن هر یک از انواع ظلم کافی است. این سنت الهی را هم محاسبات دقیق عقلی و اجتماعی و هم تجربیات بی شمار تاریخی و هم متون و هم منابع دینی " 27 "تأیید می کند: «و چه بسیار مردم مقتدری در شهر ها و دیار ها بودند که ما به جرم ستم کاری، آن ها را نابود ساختیم و قومی دیگر به جای آن ها آفریدیم». (انبیاء: 11)
حقیقت این است که اگر در جامعه ای صاحبان قدرت و امکانات به ظلم و ستم بپردازند و به جای آرامش روانی و امنیت اجتماعی و تأمین آزادی به تحمیل استبداد و اختناق روی آورند، بی تردید چنین جامعه و نظامی، محکوم به فنا و زوال خواهد بود: «المُلک یبقی مَعَ الکُفر و لا یَبقی مَع الظلم» " 28 "

ب- تکذیب پیامبران و نافرمانی از اوامر الهی


تکذیب آیات و رسولان الهی از امور رایج تمدن ها و اقوامی است که به هلاکت رسیده اند. در برخی آیات الهی از معارضه ی بیهوده ی برخی امت ها با پیامبران و تعالیم الهی سخن رفته است. اقوامی، همچون عاد، ثمود و نوح از جمله جوامعی هستند که به علت تکذیب آیات الهی و نافرمانی از پیامبرانشان به هلاکت و نابودی رسیدند و این وعده ی تخلف ناپذیر خداوند بر جوامع سرکش و نافرمان است:
پیش از اینان هم قوح نوح بنده ی ما نوح را تکذیب کردند و گفتند فردی دیوانه است و زجر و ستم بسیار از آن ها کشید. تا آنگاه به درگاه خدا دعا کرد که بارالها من سخت مغلوب قوم شده ام تو مرا یاری فرما. ما هم در های آسمان را گشودیم و سیلابی از آن فرو ریختیم. و در روی زمین چشمه ها جاری ساختیم تا آب آسمان و زمین به هم به طوفانی که مقدر حتمی بود، اجتماع یافت. و سوار و حمل کردیم نوح و پیروانش را در کشتی محکم که آن کشتی با نظر و عنایت ما روان گردد تا کافران با آن طوفان بلا مجازات شوند و آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت خلقِ خدا شود. آیا کیست که از آن پند گیرد ... قوم عاد تیز پیمبرشان هود را تکذیب کردند پس باز بنگرید عذاب و تنبیه ما چگونه سخت بود. ما بر هلاکت آن ها تندبادی در روز پایدار نحسی فرستادیم که آن مردم را از جا بر می کند، چنان که ساق درخت خرمات را از ریشه افکند. پس باز بنگرید عذاب و تنبیه ما چگونه سخت بود. (قمر: 9-21).

ج- عدم توجه به اصل امر به معروف و نهی از منکر


بقا و حیات اجتماعی و انسانی جامعه در گرو این دو اصل دعوت به حق و ارزش های اخلاقی، و مبارزه ی پی گیر با فساد و ضد ارزش هاست. از منظر قرآن، شایسته ترین امت ها، امتی است که پیوسته در راه خودسازی و اصلاح عملکرد و رفتار خویش است و در عین حال برای اصلاح دیگران نیز دعوت به حق می کند. جابه جا شدن جای ارزش ها و ضد ارزش ها بهترین علامت انحطاط است:
و باید از شما مسلمانان (برخی که دانا و پرهیزگار ترند) مردم را بر خیر و صلاح دعوت کنند و به نیکوکاری امر، و از کار های زشت و ناشایست نهی کنند و اینان واسطه ی هدایت خلق، و خود از رستگارانند. (آل عمران: 104)